گریه ها در چشم تر دارم تماشا کردنی
در صدف چندین گهر دارم تماشا کردنی
باغ اگر بر من شد از جوش تماشایی قفس
باغها در زیر پر دارم تماشا کردنی
نیست مهر خامشی از بی زبانی بر لبم
تیغها زیر سپر دارم تما شا کردنی
گر چه سودایی و مجنونم ولی با کودکان
صحبتی در هر گذر دارم تماشا کردنی
چرخ اگر کم فرصتی و عمر کوتاهی نکرد
سرو نازی در نظر دارم تماشا کردنی
,