ریشه نخل کهنسال از جوان افزونتر است
بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را
*************************************************************
کرده ام موی سیه را، به فراق تو سپید
تا نگویند که بالای سیه، رنگی نیست
*************************************************************
پیری آن نیست که بر سر بزند موی سپید
هر جوانی که به دل عشق ندارد پیر است
*************************************************************
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود؟
*************************************************************
میان عاشق و معشوق رمزی است
چه داند آنکه اشتر می چراند؟
*************************************************************
زلف مشکین تو یک عمر تامل دارد
نتوان سرسری از معنی پیچیده گذشت
*************************************************************
گفتگوی کفر و دین آخر به یک جا می کشد
خواب یک خواب است و باشد مختلف تعبیرها
*************************************************************
نه دین ما به جا و نه دنیای ما تمام
از حق گذشته ایم و به باطل نمی رسیم!
*************************************************************
افتادن و برخاستن باده پرستان
در مذهب رندان خرابات نماز است
************************************************************
درس ادیب اگر بود زمزمهّ محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
************************************************************
گویا تو برون می روی از سینه وگرنه
جان دادن کس این همه دشوار نباشد!
************************************************************
نالهّ جانسوزم از بس دلنشین افتاده است
هیچ کوهی برنمی گرداند این فریاد را
************************************************************
دو پادشاه به یک مملکت نمی گنجد
در آن دلی که محبت بود فراغت نیست
************************************************************
به راهش سر نهادیم و گذشتیم
نماز رهروان کوتاه باشد!
***********************************************************
سحر ز سجدهء بت باز ماندم از مستی
به عمر خویش گناهی که کرده ام این است!
***********************************************************
من نه آنم که ز رخسار تو بردارم چشم
بلهوس بود کزین باغ گلی چید و گذشت!
***********************************************************
من یک شب از تو دور شدم ، سوختم ز غم
خورشید از فراق تو هر شب چه می کند
***********************************************************
شرح احوال اسیران سر به سر سوز دل است
نامه ما شعله در بال کبوتر می زند
***********************************************************
کارم ز بس گنه به سرافکندگی کشید
نقاش دید رویم و شرمندگی کشید !
***********************************************************
پیش عشق از عقل خود کی لاف دانایی زنم؟
این قَدَرها هم من دیوانه نادان نیستم
***********************************************************
رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد
ما به قربان تو رفتیم و همان جا ماندیم!
***********************************************************
ما به لطفی ز تو یک عمر قناعت داریم
یاد کن یک دم و صد سال فراموشم کن!
***********************************************************
,,