ز خاموشی بریدم من، زبان هرزه گویان را
دو لب برهم نهادم، کار شمشیر دو دم کردم
صد بار، فلک پیرهن خویش قبا کرد
یک بار تو بی درد، گریبان ندریدی
(صائب)